بی خوابی...

ساخت وبلاگ

امکانات وب

هفتم اسفند ماه۱۴۰۲دوشنبه۱۱:۴۲ دقیقه شبدلتنگمدل گرفته مکمی بی حوصلهاز شنبه شب تا الان منزل مادر اینا هستم، و فکر می کنم تا شنبه آینده هم همینطور باشه!محمدم رو از صبح شنبه که رفت سرکار هنوز ندیدم!از شنبه تا حالا هوای اصفهان ابتدا بارونی و تا به الان برفی بوده، به صورت یک سرهو پیش بینی شده تا پایان روز پنج‌شنبه هم همینطور باشهبه خاطر انتخابات و بارون و برف محمدم دائم سرکارهاحوال نی نی مون هم خوبهقوی شده، لگد میزنه، مشت میزنه بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 5 تاريخ : چهارشنبه 15 فروردين 1403 ساعت: 14:59

بیست و چهارم بهمن۱۴۰۲سه شنبهساعت۱۰نیمامروز اومدم آزمایشگاه برای تست های خون و تست تحمل گلوکزGTTیه بطری گلوکز با اسانس پرتقال خوردمباید دو بار دیگه هم خون بدم به فاصله هر یک ساعتسرم گیج می رهو حالم خوب نیستپسرکم چون گلوکز خوردم توی اوج حرکت کردنشهضربان قلبم بالا رفته به همراه کمی سرگیجهناشتا هستم و تا دو ساعت دیگه نباید چیزی بخورمروی صندلی منتظرم نوبت خون دادن دومم برسهخانم بغل دستم نشسته داره نان و پنیر و خیار می خورهو بوش به من خورده با وجود ماسکی که روی صورت دارمو دلم داره از حال می رهخیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دلم نان و پنیر و خیار می خواد الاناین چه شکنجه ایهمن هیچی، پسرکم گرسنشه بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 18:29

چهارشنبه بیستم دی ماه۱۴۰۲ساعت شش و نیم صبحکاش ساعت خوابم درست می شدخسته م، ولی ساعت هاست خوابم نمیبرهاسترس دارم، نمیدونم چرااین کوچولو گناه داره که من نمی خوابمای کاش یکم من آدم می شدم بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 18:20

وارد روز تولدم شدم۲۵آبانکه البته در اصل ساعت۲ بامداد،۲۶آبان من متولد شدمتولدت مبارک رایحهخیلی برات خوشحالم خودم جانمی‌دونی که خیلی دوستت دارمخواهشاً امسال افسردگی روز تولد نگیراین سالی که گذشت، سال پرباری رو از سر گذروندیآفرین عزیزم بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 13:05

نگرانمخیلی زیادامروز نوبت دکتر داشتمخداروشکر نی نی سالمهولی جفت پایینهدکتر گفت طول سرویکس م کمهو نگران کننده سخیلی استرس دارمگفت فعلا باید استراحت مطلق باشمخودم رو خسته نکنم و...ولی من دو روز در هفته کلاس دارم دانشگاهصبح تا بعد از ظهرصدبار باید از پله ها بالا پایین برمساعات طولانی باید بشینمو امکان دراز کشیدن ندارمباید چه کار کنم؟محمدم میگه حذف ترم کنفدای سرتولی دلم نمیاد، یک ماه و نیم بیشتر نموندهنمیدونمواقعا نمیدونم باید چکار کنماسترس درسامم هستسه هفته در پیش رو هر هفته میان ترم دارمباید سه تا سمینار آماده کنمترجمه مقاله انجام بدمو جزوه هام رو بنویسم و صد البته باید کلی درس بخونمهمش هم نیاز به ساعات طولانی کار با لپ تاپ دارهکه باز امواج لپ تاپ برای من اصلا خوب نیستخدایا، چه کار کنماگر الان بگم نمیام، هم گروهیم برای سمینار ها چه کار کنه؟یهو وسط ترم بگم من نیستماینقدر هم ریلکس گرفتم که تا الان هیچ کاری نکردموای...ممکنه برام دعا کنید تا به نتیجه برسم؟......میخواستم از مراسم تولد دیشبم بنویسمولی الان مغزم همراهی نمیکنهدیشب فوق العاده حالم خوب بودیه شب عالیای کاش امشب، دیشب بود بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 13:05

۲۹ مهر ماه سال ۱۴۰۲ساعت ۴نیم عصر، روز شنبههمین دو سه دقیقه پیش صدای قلبش رو شنیدمخیلی احساساتی شدمدلم میخواد اشک شوق بریزمباورم نمیشه دارم مادر میشمباورم نمیشه یه انسان توی شکم من داره رشد می‌کنهصدای تپش قلبش خیلی تند بوداز الان می‌دونم عاشقشمانشاالله سالم و سلامت به دنیا بیادمامانی، من خیلی دوستت دارمصدای قلبت خیلی زیبا بودای کاش میشد ضبطش کنمخیلی برام عزیزی نفس مامان بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 17:12

دیروز عصر بی بی چک مثبت شد دارم آماده میشم برم تست بتا بدم ممکنه واقعا مثبت باشه؟ بی خوابی......
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1402 ساعت: 21:57

جواب آزمایش مثبت شدو من الان خوشحال ترینمو صد البته پر استرس ترینفکر میکردم باید توی هفته دوم یا سوم باشمولی در کمال تعجب متوجه شدم، زمان بارداری از اولین روز آخرین دوره پریودی محسوب میشه بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1402 ساعت: 21:57

یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲در بی انگیزه و بی حس و حال ترین حالت عمرم به سر می برم.درست برعکس دیروز!!دیروز از شدت سرحالی و فعالیت بالا روز شادی رو از سر گذراندم و شب ساعت ۱۰ غرق در خواب بودم!امروز...ساعت ۵. صبح بدون هیچ آلارم، از خواب بیدار شدم و کاملا تهی از فکر، انگیزه...غمگین نیستم، ناراحتی ای ندارم، فقط نسبت به هیچی، هیچ حسی ندارم!تمام تلاش خودم رو کردم که به زور ساعت ۹، بعد از ۴ساعت بیداری، از تخت دل بکنم و روز خودم رو شروع کنم اما هر کاری رو اومدم شروع کنم دست و دلم به کار نرفته!و در آخر فقط به مرتب کردن سرسری خانه در حد تخت خواب و آشپزخانه اکتفا کردم (البته به گلدان عزیزم رسیدگی کردم) و با روشن کردن کولر و انتخاب یه کتاب نصفه و نیمه ( این هم به اجبار چون باید تمامش کنم) در حال شرح حال هستم.نمیدونم باید چه رویکردی رو برای حال الان امتحان کنم.حدس می زنم دوران pms با تاخیر داره فرا میرسه..................‌‌........فردا روز معلم هست، و تصمیم داشتم کیک درست کنم و با محمدم هماهنگ کنم یه سر به مادر بزنیم، نمیدونم حوصله می کنم یا نه!پدر دیشب عازم آبادان بودن، آخر شب باهام تماس گرفتن گفتن توی راه فرودگاه هستن، برای سخنرانی دانشگاه نفت.و از من خواهش کردن این دو روز کمی حواسم به مادر باشه، چون خیلی حال شون خوب نیست!و البته که فعلا من از دست مادر کمی دلخورم (علت طولانیه، و مربوط به شرح حال روز های قبلی هست که ثبت نکردم) و چون به مادر گلایه کردم این حس دو جانبه هست، به هر حال فعلا باید بی خیال بشم مثل اینکه!علت حال بد مادر یا ناراحتی شون هم مربوطه به عروسی ریحانه!خانواده داماد اصرار بر تاریخ عروسی در تیر ماه دارن، ولی مادر اصلا موافق نبودن، اول که مادر میگفتن سال دیگه، ولی بعد قبول کردن بع بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 62 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 14:08

شاید یکی از دلایل حس و حال امروزم حالا که بهش دقت می کنم احساس دل دردی که دیشب بهم دست داد و حس نزدیکی زمان پریودی باشه.با این که از زمان اصلی ش گذشتهو من چقدر غرق در خوشی بودم به این خاطر!اقدام به بارداری کرده بودم و خیلی امیدوار بودم.نمیدونم...طبق صحبت پزشکم تا شش ماه الی یک سال جای نگرانی نیست و طبیعیه.و من کمتر از یک ماه از تصمیم مون نگذشته، با یک فیلد شدن (که هنوز این هم قطعی نیست) بدترین سناریو های ممکن توی ذهنم به نمایش درامده !..............وقتی یک چیزی رو بخوای و حتی یک درصد نشه خیلی نسبت به داشتنش حریص تر می شی!با اینکه اصلا زیاد در قید و بند بچه نبودم، ولی از وقتی نسبتا تصمیم گرفتیم و توی این سه هفته اتفاقی هنوز نیوفتاده (می‌دونم خیلی عجول هستم) خیلی حال و روزم داغون شده ( البته بروز نمی‌دم).ممکنه برام دعا کنید؟ بی خوابی......ادامه مطلب
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 44 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 14:08