۱

ساخت وبلاگ

امکانات وب

یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲

در بی انگیزه و بی حس و حال ترین حالت عمرم به سر می برم.

درست برعکس دیروز!!

دیروز از شدت سرحالی و فعالیت بالا روز شادی رو از سر گذراندم و شب ساعت ۱۰ غرق در خواب بودم!

امروز...

ساعت ۵. صبح بدون هیچ آلارم، از خواب بیدار شدم و کاملا تهی از فکر، انگیزه...

غمگین نیستم، ناراحتی ای ندارم، فقط نسبت به هیچی، هیچ حسی ندارم!

تمام تلاش خودم رو کردم که به زور ساعت ۹، بعد از ۴ساعت بیداری، از تخت دل بکنم و روز خودم رو شروع کنم اما هر کاری رو اومدم شروع کنم دست و دلم به کار نرفته!

و در آخر فقط به مرتب کردن سرسری خانه در حد تخت خواب و آشپزخانه اکتفا کردم (البته به گلدان عزیزم رسیدگی کردم) و با روشن کردن کولر و انتخاب یه کتاب نصفه و نیمه ( این هم به اجبار چون باید تمامش کنم) در حال شرح حال هستم.

نمیدونم باید چه رویکردی رو برای حال الان امتحان کنم.

حدس می زنم دوران pms با تاخیر داره فرا میرسه.

.................‌‌........

فردا روز معلم هست، و تصمیم داشتم کیک درست کنم و با محمدم هماهنگ کنم یه سر به مادر بزنیم، نمیدونم حوصله می کنم یا نه!

پدر دیشب عازم آبادان بودن، آخر شب باهام تماس گرفتن گفتن توی راه فرودگاه هستن، برای سخنرانی دانشگاه نفت.

و از من خواهش کردن این دو روز کمی حواسم به مادر باشه، چون خیلی حال شون خوب نیست!

و البته که فعلا من از دست مادر کمی دلخورم (علت طولانیه، و مربوط به شرح حال روز های قبلی هست که ثبت نکردم) و چون به مادر گلایه کردم این حس دو جانبه هست، به هر حال فعلا باید بی خیال بشم مثل اینکه!

علت حال بد مادر یا ناراحتی شون هم مربوطه به عروسی ریحانه!

خانواده داماد اصرار بر تاریخ عروسی در تیر ماه دارن، ولی مادر اصلا موافق نبودن، اول که مادر میگفتن سال دیگه، ولی بعد قبول کردن بعد از محرم و صفر باشه، ولی الان با اصرار زیاد خانواده داماد و موافقت نسبی پدر توی عمل انجام شده قرار گرفتن.

که خب البته من به مادر حق میدم، درسته که خانه از سمت آقا سید مهدی آماده هست ولی ریحانه هنوز سرویس خواب ، مبلمان، پرده، لوستر، وسایل اتاق کار رو سفارش نداده، و همین انتخاب و آماده شدن چند ماه زمان می بره البته جدای از چیدن جهیزیه که همون هم پروسه طولانی ای هست.

جدای از اینکه الان فصل امتحانات دانشگاه ریحانه هم شروع می شه و تا پایان تیرماه ادامه داره!!! و همینطور زمان مراقبت امتحانی و تصحیح اوراق امتحانی مادر!!! با همه این ها به نظر من حق با مادر بود برای تاریخ بعد از ماه صفر.

و لازم به ذکر هست که علت اصلی مادر که اصلا به زبان نمی آرن ولی مطمئنم که علت اصلی محسوب می شده ترس از تنها شدن مادر هست!

با عروسی کردن ریحانه مادر احساس می کنن خیلی تنها می شن!

نمی دونم... هر چی به صلاح باشه.

بی خوابی......
ما را در سایت بی خوابی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashemisali بازدید : 63 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 14:08